Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید

Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید



دنیایی به دور از تعصب، حسادت، تنفر و ناامیدی، این دنیایی است پر از عشق و عشق به انسان. دنیای امید به فردایی بهتر. دنیای تلاش برای بهتر زندگی کردن، برای بیشتر یاد گرفتن. دنیایی آزاد و برابر همچون آمال و آرزوهایم







fredag 24 juni 2011

جنبش علیه اعدام، جنبش دفاع از حق زندگی

جنبش علیه اعدام، جنبش دفاع از حق زندگی!
این جنبش کجاست و قدم بعدی چیست؟

منوچهر ماسوری
‏2007‏/01‏/07
جنبش علیه اعدام و جنبش دفاع از حق زندگی، جنبشی است همه گیر و توده ای، این جنبشی است که زندگی را ارج می نهد و مرگ را تقبیح می کند. این جنبش انسانهای عاشق زندگی است. جنبشی است برای حق حیات، برای زنده ماندن و زندگی کردن. این جنبش خنده، شادی، موزیک و رقص است. این جنبش نفس کشیدن در فضای آزاد است.

اگر خبرنگاری می توانست آزادانه در کوچه ها و خیابانهای تهران و دیگر شهرهای ایران از مردم،  بپرسید: دوست دارید بمیرید یا زندگی کنید؟ مگر نه اینکه بی تردید اکثریت مطلق مردم جواب مثبت به زندگی می دادند و دست رد بر سینه مرگ می گذاشتند. من اطمینان دارم که اگر خبرنگار فرضی ما سپس می پرسید: نظر شما درباره قانون مجازات اعدام چیست؟ جواب همین تعداد که بر زندگی خندیدند و مرگ را نکوهش کردند، مخالفت با مجازات اعدام خواهد بود.

جنبش علیه اعدام در سالهای اخیر در ایران ابعاد وسیعی به خود گرفته است. برای اولین بار روزنامه ای چون روزنامه اعتماد اعلام می کند که روزانه نامه ها و تلفنهای بسیاری از مردم دارند که خواستار لغو حکم اعدام کبرا رحمانپور و آزادی وی هستند. اگر شما فقط سری به وب لاگهای مردم داخل ایران بزنید، به ابعاد و وسعت این جنبش پی خواهید برد. برای اولین بار در طول تاریخ ایران این تنها گروههای سیاسی و فعالین علیه اعدام نیستند که علیه اعدام فعالیت می کنند. هر جوان خوش ذوقی که یک وب لاگ روی نت فرستاده ا ست، بی شک اولین حرفش دفاع از زندگی و علیه اعدام است.

کمیته بین المللی علیه اعدام، یکی از ستونهای اصلی این حرکت انسانی و توده ای است. اگر چند سالی به عقب برگردید و به تاریخ ننگین جمهوری اسلامی نگاهی بیندازید، روزها، ماهها، و سالهای سیاهی خواهید یافت که هزاران انسان کرور کرور سینه دیوار گذاشته شدند و تیرباران شدند. هزاران انسان بر زنجیر جرثقیلها حلق آویز شدند. تنها صدای علیه این اعدامها  و کشتارها، بخش کوچکی از جنبش ضد جمهوری اسلامی بود. بخشی که به انسان و زندگی انسان، احترام می گذاشت و حق زندگی را اولین و ابتدایی ترین حق انسانها می دانستند.

اکنون این جنبش به مقطعی رسیده است که قادر است از اجرای احکام اعدام ها، جلوگیری کند. محکومان به اعدام و سنگسار را از مرگ برهاند و به زندگی بازگرداند. امروزه  افسانه نوروزی نه یک انسان محکوم به اعدام، بلکه انسان آزادی است که جامعه با چشم احترام به وی نگاه می کند. مردم از دیدن او در کوچه و خیابان و رستوران، خوشحال از زنده ماندن او، زندگی را ارج می نهند و بر مرگ و مجازات اعدام تف می کنند. این جنبش قادر شده است اجرای احکام اعدام کبرا رحمانپور و شهلا جاهد را متوقف کند و ایشان در یک قدمی آزادی هستند. اما آیا این جنبش قادر است که لغو قانون مجازات اعدام را به جمهوری اسلامی تامین کند؟ متاسفانه نه. اما این جنبش بالقوه این توان و امکان را دارد که  این خواست عمومی و انسانی ما مردم ایران را به کرسی بنشاند.

چه باید کرد؟ همانطور که گفتم و حتی نمایند گان جمهوری اسلامی و روزنامه های دولتی و غیر دولتی جمهوری اسلامی به عناوین مختلف اذعان می دارند، جنبش علیه اعدام در ایران بسیار وسیع است. کمپین دفاع از حق زندگی کبرا رحمانپور، بر این ادعا مهر تآیید می گذارد. اما این کافی نیست برای اینکه بتوان جمهوری اسلامی وادار به عقب نشینی بیشتر و در نهایت وادار به لغو قانون مجازات اعدام کرد، باید کارهای بیشتری کرد. باید از نامه نوشتن و تلفن زدن به روزنامه فراتر رفت. باید از جمع آوری امضاٍ علیه اعدام جلوتر رفت. باید از نوشتن در وب لاگها و سایتها پیش تر رفت. باید به این جنبش زندگی داد. به خیابانش آورد. باید این جنبش را به سالنهای سمینار، جشنواره و فستیوال کشاند. باید نام این جنبش به جنبش برای حق زندگی و علیه اعدام، تکمیل کرد. باید انجمن دفاع از حق زندگی سازمان داد. در هر محله، مدرسه، دانشگاه و کارخانه می توان، این انجمنها را به طور علنی تشکیل داد. هیچ قانونی حتی قانون اسلامی جمهوری اسلامی نمی تواند مانع ما از تشکیل این انجمن ها بشود. دفاع از حق زندگی، در هیچ جا جرم نیست. فعالیت های این انجمنها می تواند متفاوت و متنوع باشد. اگر انجمنی توان سازماندهی کنسرت موسیقی برای دفاع حق زندگی دارد، باید بیدرنگ این کنسرت را سازمان دهد. و یا تاتر خیابانی را می تواند شکل داد. تاتری با مضمون ارج گذاری و ارزش گذاری زندگی.  اگر انجمنی توان سازمانده یک سمینار حول موضوع اعدام دارد، چه بهتر که این سمینار سازمان یابد. و حتی اگر انجمنی توان سازماندهی متینگ برای دفاع از حق زندگی دارد، باید آنرا سازمان داد. همه این کارها را می توان کرد و می توان بهتر از این  فستیوال حق زندگی سازمان داد. فستیوالی که همه این  فعالیتها را در بر می گیرد. سمینار و کنسرت و متینگ را می توان تحت عنوان فستیوال حق زندگی سازمان داد. هیچ قانونی مجاز نیست از برگزاری صلح آمیز فستیوال حق زندگی جلوگیری کند. این فستیوال باید با موزیک و رقص و پایکوبی به استقبال زندگی برود. از برگزاری کنسرت تا تاتر و کارناوال، برپایی اجتماع شاد و زنده در کنار رقص و موزیک، باید خرسندی ما را از زنده بودن نشان دهد. باید قدرشناسی  و ارجگذاری ما را از زندگی به نمایش بگذارد. همه این فعالیتها باید علنی و با انعکاس هرچه وسیعتر در رسانه های داخل و خارج صورت گیرد.


 جنبش علیه اعدام برای اینکه بتواند به اهداف خود نزدیکتر شود، برای اینکه بتواند جمهوری اسلامی را گامهای بیشتری به عقب براند و برای اینکه بتوند، لغو قانون مجازات اعدام را جمهوری اسلامی تحمیل کند، باید بتواند همه مخالفان قانون اعدام را به عرصه عمل فعال بکشاند. این یک ضرورت انکار ناپذیر برای ما فعالین چنبش علیه اعدام است. امیدوارم که دست در دست هم بتوانیم به اهداف انسانی جنبش علیه اعدام برسیم. این ممکن است. آستینها را بالا بزنیم و انجمنهای دفاع از حق زندگی و علیه اعدام را تشکیل دهیم.

زنده باد زندگی!
زنده باد جنبش دفاع از حق زندگی و علیه اعدام!

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar