Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید

Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید



دنیایی به دور از تعصب، حسادت، تنفر و ناامیدی، این دنیایی است پر از عشق و عشق به انسان. دنیای امید به فردایی بهتر. دنیای تلاش برای بهتر زندگی کردن، برای بیشتر یاد گرفتن. دنیایی آزاد و برابر همچون آمال و آرزوهایم







lördag 21 april 2012

بازار داغ نژاد پرستی و نقش جمهوری اسلامی


 اين روزها بازار نژاد پرستي، مليت و قوم پرستي داغ داغ است. از يكطرف جمهوري اسلامي با برنامه ريزي دقيق به طور سيتماتيك به این بازار خواراك می دهد  
 و از طرف ديكر بخشی از اپوزيسيون بازار را داغتر ميكند. چه كساني سودهاي اين بازار به جيبشان سرازير مي شود؟ جه كساني از تنفر بين اقوام مختلف  سؤاستفاده ميكنند؟ اين اختلافات بين اقوام ساكن ايران چقدر ضربه به جنبش سراسري ازادیخواهانه و برابری طلبانه مردم می زند؟. 
 چرا ما مردم عادي و بي سرمايه و بی ملك واملاك بدام حيله هاي مزورانه چپاولگران ثروتهاي مردم می افتیم؟

جمهوری اسلامی، حکومت تبعیض است. تبعیض بین زنان و مردان، تبعیض بین ادیان مختلف، تبعیض بین اقوام مختلف، قوانین این حکومت براساس تبعیض بنا شده است. 
در آغاز حکومت اسلامی هر رنگ و بوی و نشان ناسیونالیسم، مورد قهر رهبران حکومت قرار گرفت اما رفته رفته حکومت فهمید که می تواند با دمیدن در ساز ناسیونالیسم ، بخشی از مردم و اپوزیسیون را به خودش جلب کند. توهین به دیگر اقوام ساکن ایران فقط منحصر به اعراب نشد. به ترکها هم رسید. کردها، لرها، ترکمن ها، و بلوچها را هم دربر گرفت. مناطق محرومی مانند کردستان، لرستان و بلوچستان محرومتر شدند. محققین من درآوری جمهوری اسلامی به سبک محقیقین هیلتری هر از چند گاهی کشفی کردند و در مدیای دولتی، در بوغ و کرنا کردند که ترکها و عربها به قوم ترک یا عرب تعلق ندارند، فقط زبانشان ترکی و عربی است.  سلطنت طلبها، ملی گرایان مذهبی و غیر مذهبی و قوم گرایان ترک و عرب و کرد با جمهوری اسلامی در این بخش هماهنگ هستند و همگی به نوعی بازار اختلاف بین مردم ایران داغتر می کنند. ما مردم ایران در ایر شرایط حساس باید هشیارتر از هر زمانی باشیم و به دام نژاد پرستی، قوم پرستی و ناسیونالیسم افراطی نیافتیم. 
اینان خواب بدی برای مردم ایران دیده اند. روییای یوگسلاویزه کردن ایران را در سر می پروارنند.

توهین و تحقیر به همشهریان افغان عملکرد روزمره حکومت اسلامی است. توهین و تحقیر به این بخش از شهروندان در رابطه با سیزده بدر در اصفهان صدای ْخودیْ های حکومت اسلامی را هم درآورد. دمیدن در بوق جنگ بر سر جزایر سه گانه ابوموسی، همه و همه سیاستهای ضد انسانی است که جمهوری اسلامی با نقشه و حساب شده به پیش می برد. هنوز هیچ اتفاقی نیافتده است، بخشی از مخالفین جمهوری اسلامی در کنار حکومت قرار گرفته اند و تبلیغات این حکومت ضد مردمی را در رابطه با جزایر سه گانه ابوموسی باور کرده اند. و سایت ها و وبلاگها پر شده است از گفتار ضد عرب و جنگ طلبانه. سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با جزایر سه گانه همان تولید بحران با خارج کشور برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی و برای سرکوب جنبش اعتراضی مردم در داخل کشور است. جمهوری اسلامی حکومت بحران است. و از آغاز با بحران سازی با غرب، شروع جنگ با عراق، توانست بهانه ای بیابد و انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم را سرکوب کند. بحران با اسرائیل، بحران اتمی  و بحث حمله به  ایران فقط و فقط به عمر نگنین جمهوری اسلامی اضافه می کند. این سیاستها دقیقآ در راستای همان سیاستهای داخلی حکومت است. تولید بحران با خارج از کشور و دامن زدن به اختلاف مردم در داخل کشور، دو روی سکه سیاست سرکوب مردم است.
 این حکومت، حکومت تفرقه است. تفرقه بین اقوام ساکن ایران را دامن میزند تا به راحتی بتواند مردم را سرکوب کند. ماجرای سرکوب ترکمن صحرا و کردستان در سال های اولیه به قدرت رسیدن اینان، مثال بسیار روشنی است. 

در طول حکومت پهلوی، سرکوب سیستماتیک ملی علیه مردم در کردستان، بلوچستان، خوزستان، آذربایجان جز سیاست هرروزه بود. این شیوه سرکوب را جمهوری اسلامی نیز یه ارث برد. و از همان آغاز بیرحمانه به سرکوب ملی اقوام ساکن ایران پرداخت. توهین و تحقیر به قوم های ساکن ایران هم چیز جدیدی نیست و ابداع
 جمهوری اسلامی نیست. حکومت پهلوی با دستگاه عریض و طویل تبلیغاتیش هر روزه تحت پوشش های مختلف از جمله شوخی و جوک، مشغول این کار بود. 
يك جوك ساده و فقط براي شوخي عليه تركها، عربها، كردها، شمالي ها، لرها، فارسها، و ما باورمان ميشود كه فقط براي شوخي است و با همين جوكها و با  همين ساده کردن قضيه به اختلافها دامن ميزنیم. باید در مقابل برتری طلبی نژادی، شعارهای قوم پرستانه، ایستاد. منشا قضاوت و حرکت ما انسان بودن ما باید 
باشد. آیا اینکه همه انسانیم و همه در این سرزمین به دنیا آمده ایم و همه حق برابر داریم کافی نیست؟

از شعارهای برتری طلبی نژادی آریایی تا شعارهای قوم پرستانه ترک و لر و کرد، همه و همه جاده را برای جنگ داخلی و کشتار همکار و هم محلی و همسایه صاف می کنند. تجربه یوگسلاوی سابق را ببینیم، بخوانیم و درس بگیریم که چگونه همسایه های دیروز، زن و شوهرهای دیروز، به دشمنان خونی همدیگر تبدیل شدند. ما مردم ایران نه به جنگ با خارجیان نیاز داریم و نه به جنگ داخلی با برادران و خواهران خود در ایران. ما به اتحاد و همبستگی برای سرنگونی  جمهوری اسلامی و برقراری حکومت مردم بر مردم نیاز داریم. ما به هشیاری عمومی برای خنثی کردن حیله ها، دسیسه ها و توطئه های رنگارنگ جمهوری اسلامی نیاز داریم.

fredag 20 april 2012

کودک و بار


 ·  · 

    • Manocher Masori 
      سنی ندارم
      اما ک‍مرم خم شده.
      نه بر اثر پیری.
      به دنبال لقمه نانی.
      بار می ‍ کشم بر دوش،
      و خم می شوم
      در برابر صاحبان سرمایه.
      اختیار خوابم را دارند.
      اختیار بدنم را دارند.
      و من ذره ذره
      وجودم را،
      می فروشم به لقمه ای نان
      تا گرسنگی را مغلوب شوم.

دادگاه جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود



دادگاه جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود
                                               لندن ١٨ تا٢٢ ژوئن ۲٠١٢                                   

” کشتار زندانيان سياسي ايران در دهه شصتدر جستجوي عدالت و دادخواهی”

برای نخستین بار در تاریخ ایران و جهان، مردمی ظلم دیده و تحت ستم، که شاهد یکی از فجیع ترین جنایات تاریخ معاصر بشری و کشتار یک نسل از مبارزان سیاسی در زندان بوده اند-در حالی که دادگاه ها و نهادهای حقوقی و قضائی بین المللی از رسیدگی به آن اجتناب می کنند- پرچم دادخواهی و رسیدگی به آن را به دست گرفته اند.  

چهار سال پیش، اواخر شهریور ١٣٨۶برابر با سپتامبر ۲٠٠٧، جمعی از اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت و جان بدربردگان از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه، با یاری و همراهی فعالان عرصه های سیاسی و اجتماعی، حرکتی را آغاز کردند که در بدو امر تصویر و آینده آن به روشنی امروز نبود. می دانستیم رسیدگی مردمی به هولناک ترین کشتار تاریخ معاصر ایران، کار بسیار دشوار و صعب العبوری است. با دست خالی و تنها با اتکا به انگیزه و تلاش مشترکمان، می خواهیم جمهوری اسلامی را به خاطر کشتار بیش از پانزده هزار زندانی سیاسی در دهه شصت به محاکمه مردمی بکشیم.

چهار سال تلاش بی وقفه مردمی مصمم برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت به بار نشست. این دادگاه مردمی، رژیم جمهوری اسلامی ایران و رهبران و دست اندرکاران کشتار زندانیان سیاسی را، که از روزهای پایانی خرداد 60 آغاز و در تابستان 67 به اوج رسید، به ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه خواهد کرد. کشتار مخالفان در زندان در دهه شصت، مصداق جنایت علیه بشریت است. هیچ یک از ده ها هزار زندانی سیاسی، چه آن ها که اعدام شدند و چه آن هائی که جان سالم بدر برده و از زندان بیرون امدند، درهیچ دوره ای از دهه شصت به وکیل و تسهیلات و مشاوره حقوقی و خانواده خود دسترسی و حق دفاع از خود نداشتند. محاکمات بدون طی پروسه حقوقی با ملزومات یک دادگاه واقعی، تنها با طرح چند سئوال و در اغلب اوقات تنها با ابلاغ اتهامات به زندانی برگزار می شد و وی را طی چند دقیقه به اعدام محکوم می کردند. کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، هم چنین به لحاظ جغرافیائی، تعداد و تنوع گرایشات سیاسی و عقیدتی گسترده و طبق قوانین جزائی بین المللی مصداق جنایت علیه بشریت محسوب می شود. طبق آمارها و شواهد موجود، جمهوری اسلامی به فاصله سال های60 تا 63، حدود 15هزار زندانی سیاسی؛ روزانه به طور متوسط چهارده نفر و هر دو ساعت یک نفر را اعدام کرده است. جمهوری اسلامی به فاصله ماه های خرداد تا اسفند 67،  چهارهزار زندانی سیاسی؛ روزانه به طور متوسط حدود 15 نفر و هر دو ساعت یک نفر را مخفیانه اعدام و در نهان در گورهای دسته جمعی دفن کرد.  

دادگاه جمهوری اسلامی در دو مرحله برگزار می شود. مرحله اول به مدت پنچ روز، از  ١٨ تا ٢٢  ژوئن ۲٠١٢ در مرکز حقوق بشر سازمان عفو بین الملل در لندن برگزار می شود. مرحله دوم، چهار ماه بعد از آن، در ماه اکتبر در لاهه برگزار خواهد شد. دادگاه مردمی ایران تریبونال، بزرگترین و بی سابقه ترین پروژه دادخواهی مردمی است که در تاریخ معاصر، با حضور بیش از صد شاهد، برگزار می شود. 

یک تیم بین المللی حقوقی، متشکل از سرشناس ترین و مجرب ترین حقوقدانان بین المللی و ایرانی؛  پرفسور جان کوپر، پروفسور ریچارد فالک، سیر جفری نایس، پروفسور اریک دیوید، پرفسور پیام آخوان، دکتر نانسی هورماشیا، دکتر هدایت متین دفتری و پروفسور کادر اسمال(زوئیه 2011 در اثر سکته قلبی در گذشت)، این دادگاه مردمی را سازماندهی کرده و با دعوت از شخصیت های حقوقی و غیرحقوقی و قضات سرشناس جهانی همراه با یک تیم دادستانی متشکل از هشت حقوقدان ایرانی و غیرایرانی به سرپرستی پرفسور پیام اخوان و سیر جفری نایس، آن را برگزار می کنند.

این دادگاه، بخشی از مبارزه توده رنچ کشیده مردم ایران علیه تاریک اندیشان کوردل و جنایتکار حاکم بر ایران است، که وظیفه آن نه تنها رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی و محاکمه جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت است، بلکه این وظیفه را نیز دارد که این تراژدی انسانی را به قضاوت افکار عمومی جهانیان بگذارد و آن را در تاریخ ایران و جهان برای آیندگان به ثبت برساند.

شرکت در دادگاه

حضور در هر دو مرحله دادگاه برای عموم آزاد و رايگان است. اما، براي حضور در آن ها ثبت نام ضروري است. علاقه مندان به شرکت در هر یک از مراحل این دادگاه مردمی، یا هر دو مرحله، مي توانند از طريق تماس با آدرس ایمیل زیر، با ذکر نام و نام خانوادگی ثبت نام نمایند.

کارزار مردمی ایران تریبونال
جمعه 10 آوریل ٢٠١٢ برابر با ١١ فروردین ١٣٩١


-- 

torsdag 19 april 2012

عشق و انسان

عشق را تقديس ميكنم
و انسان را
كه عشق را أفريد
تو را مقدس مي دانم
كه عاشقي و معشوق.
و بي هيچ عذر و بهانه اي
دوست ميداري انسان را،
و عشق ميورزي بي ادعا.
و اين چنين، من خدايم را برگزيدم.
تا سر تعظيم در برابر موهومات،
فرو نياورم.
-----------------------------------------------
من در زمان اسير مي شوم.
يك دقيقه چقدر طولانيست.
دوري از تو،
يك ثانيه هم زياديست.
 
--------------------------------------------------
 
رقص نور مهتاب بود
در چشمان تو.
و من با ملودي مژه هاي تو
رقص.را در ميانه ميدان،
اغازيدم.
قشون كور دلاان
شمشير از نيام كشيدند
كه رقص عشق، ممنوع!
و ما از. زربافت اشعه عشق
سپري ساختيم
... به بزرگي دنيا
تا پرنده باشيم
و أسير زندان ً مرزها ً ، نشويم.
--------------------------------------------
 
سابه روشن هاي ذهنم را،
غربال ميكنم
تا خرده شيشه
وارد معدن الماسهايم نشود.
اين كار هر شامگاه من است
اينان كه تن را،
به اسايش خيال بسپارم.
-----------------------------------------------
انعكاس اشعه خورشيد
بر تيغه كوه
در غروب طولاني ترين،
روز تنهايت،
كدام پيام مخفي را مًُرس ميكند.
فردا كوه بلند تر نمي شود
اما تنهايي تو به أخر ميرسد.
------------------------------------
دستهایم؟
دستهايم را با ساطور در ميدان آزادي بريدند
و زبانم را در ميدان انقلاب از حلقوم كشيدند.
پاهايم را در خيابان كارگر قطع كردند
و تنم را بر سردرگاه دانشكاه آويختند.
قطره هاي خونم اينك،
آوازه خوان ميدانها و خيابانها.
مشك بردار و قطره، قطره جمع ‍کن.
لاله های پار‍ک لاله،
خش‍ک می شوند.
لاله ها را دریاب.
------------------------