Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید

Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید



دنیایی به دور از تعصب، حسادت، تنفر و ناامیدی، این دنیایی است پر از عشق و عشق به انسان. دنیای امید به فردایی بهتر. دنیای تلاش برای بهتر زندگی کردن، برای بیشتر یاد گرفتن. دنیایی آزاد و برابر همچون آمال و آرزوهایم







onsdag 13 juli 2011

کودکان خیابانی یا کارگران کوچک خیابانی؟




تاریخ اولین انتشار ۲۰۰۴ میلادی
فرزاد ادیبی (منوچهر ماسوری)

”به قد و قواره اش میآد که 12– 13 ساله باشه، موهای کوتاه، سیاه و صافش به چشمهای درشت و سیاهش، حالتی جادویی داده است. چشمهایش، چشمهای یک دختر است اما لباس و مو و قد و قواره اش، پسرانه است. به طرفم می آید و با لبخندی کودکانه، می گوید: آقا یه آدامس بخر“ با لبخندی به وی نزدیک می شوم و می پرسم، تو، دختری؟ مگه نه ؟، غافلگیر می شود و قبل از اینکه بتواند، فکری بکنه و دروغی سرهم کنه، دوباره می پرسم، مگه نه؟، با خنده ای نمکین می گوید، آره دخترم و بعد شروع می کنه، به تعریف داستان زندگیش“
این بخشی از نامه ای از ایران است. بخشی، تنها گوشه ای از حقیقت تلخی که وجدان بیدار هر انسان شرافتمند را آزار می دهد. کودکانی که باید حیاط مدرسه را پر از هلهله و شادی بکنند، سرگردان خیابانهای پر خطر، به دنبال لقمه ای نان هستند. برخلاف گزارشهای سراپا دروغ مسؤلین جمهوری اسلامی نه تنها برای حمایت و کمک به کودکان خیابانی از طرف دولت کار مهمی نشده بلکه روز به  روز بر تعداد کودکانخیابانی افزوده می شود. آمار دقیقی دردست نیست اما همین آمارها و ارقامی که هر از گاهی به روزنامه ها درز می کند، نشان از تعداد بسیار بالای کودکان خیابانی است.  خبرگزاری مهر گزارش می دهد که شهرداری در روزهای پایانی سال گذشته، بیش از 13 هزار کودک را فقط در تهران، جمع آوری کرده است. این گزارش مدعی می شود که این کودکان سازماندهی شده اند و  امکانات مکفی در اختیار ایشان قرار گزفته است. نگاهی کوتاه به خیابانهای تهران بزرگ، این سؤال را مطرح می کند که اگر همین 13 هزار کودک خیابانی در تهران وجود داشته، پس این هزاران کودک دیگر در خیابانها مشغول کار و خدمت دادن به جامعه هستند، چه هستند؟ آیان اینها هم جزء کودکان خیابانی محسوب می شوند و یا فقط کودکان فراری از شهرستان و کودکان بی سرپرست است که کودکان خیابانی به حساب می آیند؟ طبق این گزارش این 11 هزار نفر از این تعداد از شهرستانها به تهران آمده اند، هزار نفر از کشورهای همسایه مانند افغانستان و پاکستان به ایران آمده اند و  تنها هزار نفر آنان از تهران هستند. نهایتأ این کودکان به اداره بهزیستی تحویل داده می شوند. بهزیستی هم در قدم اول سعی می کند که خانواده های آنان را پیدا کنند و آنان را به خانواده اشان تحویل دهند. و بقیه را نیز در اداره بهزیستی نگهداری می کنند که بر طبق همین گزارش در هر دو شکل آن این کودکان را چند وقت دوباره می توان، در سطح شهر مشاهده کرد.
از پیوستن جمهوری اسلامی هبه مقاوله نامه 182 سازمان بین امللی کار، چهار سال می گذرد. در همین مدت چهار سال تعداد کودکان کار، بویژه کودکان کار خیابانی به نحو چشمگیری افزایش یافته است.
نه شهرداری تهران و نه دولت جمهوری اسلام نه می توانند و نه می خواهند که مشگل کودکان کار خیابانی را حل کنند. چرا؟ به همان دلیلی که جلو کار کودکان را در کارگاههای قالیبافی، کوره پزخانه و شیشه سازی نمی گیرد. این کودکان، کودکان کار خیابانی به بخشی از نیاز جامعه سرمایه داری به ارزانترین شکل آن، خدمت می کند.
بر اساس روزنامه های داخل کشور، کارشناسان اجتماعی جمهوری اسلامی معتقدند که علل اصلی  کار کودکان بخصوص کودکان کار خیابانی را فقر خانواده این کودکان می دانند.
فقر دلیل اصلی کار کودکاه خیابانی به شمار می آید. مسبب فقر، فقر در جامعه و خانواده ها کیست؟ مگر نه اینکه  سیاست ضد انسانی جمهوری اسلامی، سیاستی که در خدمت افزایش سرسام آور سود سرمایه داران بوده است. سیاستی که موجب شده است که دهها هزار کارگر حتی حقوق ماهانه خود را ماهها است که دریافت نکرده اند چه برسد به حداقل حقوق که دولت اسلامی 122 هزار تومان اعلام کرده است و بانک مرکزی جمهوری اسلامی خط فقر را بیش از 300 هزار تومان اعلام کرده است.
کودکان کار خیابانی، بخشی از کودکان کار هستند که بیشتر از هر بخش دیگری در معرض خطرهای گوناگون هستند. از اذیت و آزار جنسی، خشونت بدنی، مبتلا شدن به اعتیاد تا مرگ ، خطرات روزمره ای است که در کمین کودکان خیابانی نشسته است.

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar