Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید

Welcome to my world/ به دنیای من خوش آمدید



دنیایی به دور از تعصب، حسادت، تنفر و ناامیدی، این دنیایی است پر از عشق و عشق به انسان. دنیای امید به فردایی بهتر. دنیای تلاش برای بهتر زندگی کردن، برای بیشتر یاد گرفتن. دنیایی آزاد و برابر همچون آمال و آرزوهایم







söndag 10 juni 2012

حمایت از ۲۰ جون روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی ایران

 حمایت از ۲۰ جون روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی ایران

زندانیان سیاسی باید بیدرنگ آزاد گردند
جمهوری اسلامی حکومت وحشت و خفقان، حکومتی که با سرکوب انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم ایران، پا گرفت. حکومت زندانیان بیشمار سیاسی است. این حکومت قتل عام زندانیان سیاسی است. این حکومت شکنجه  و آزار زندانیان سیاسی است. از آغاز به قدرت رسیدن جمهوری ضد بشر اسلامی، زندانهای این رژیم پر بوده از زندانیانی که به خاطر عقاید سیاسی خود بازداشت شده و در بیدادگاه های حکومت به زندان محکوم شده اند. بخشی از این زندانیان حتی به این بیدادگاه ها راه نیافتند و بی خبر سر به نیست شدند.
هم اکنون جان زندانیان بسیاری در زندانهای اوین و گوهر دشت در  خطر است. جمهوری اسلامی با در پیش گرفتن روش فاشیستی و ضد انسانی از مداوی زندانیان سیاسی سرباز می زند. حکومت حتی داروهایی که خانواده زندانیان سیاسی تهیه می کنند به زندانی نمی دهند. بهداشت غیر قابل تحمل در سلولها، حمام و دستشویی ها، زندانیان را به انواع مریضی دچار می کند. مرگ تدریجی زندانیانی که حکم اعدام نگرفته اند هدف جمهوری اسلامی است. زندانیان سیاسی بسیاری تا به در زندان در گذشته اند.
تنها در زندان گوهر دشت تا به حال هشت زندانی سیاسی از جمله منصور رادپور در گذشته اند. مسلم این زندانیان سیاسی زیر شدیدترین شکنجه و فشار بوده اند و قاتل مستقیم آنها جمهوری اسلامی است. هم اکنون تعداد بسیاری دیگر در همین زندان مریض و وضعیت بحرانی دارند. خانواده های این زندانیان نگرانند که جمهوری اسلامی عزیزان آنها راه به مرگ طبیعی بکشد.
مردم جهان در کنار مردم ایران روز بیست جون صدای اعتراض خود را علیه جمهوری اسلامی بلند خواهند کرد و خواستار آزادی کلیه زندانیان سیاسی خواهند شد.باید از بیست جون روز جهانی حمایت از زندانیان سیاسی ایران، بیدریغ حمایت کرد. سال گذشته در چنین روزی صدها انسان شریف در اقصی نقاط جهان به خیابان آمدند تا تنفر خود را از خفقان مستقر در ایران به نمایش بگذارند. امسال باید با تمام قوا به خیابان آمد و مردم دنیا را به اعتراض به جنایتی که جمهوری اسلامی در حق زندانیان سیاسی روا می دارد، واداشت. منافع حکومت های اروپایی نمی گذارد که این حکومت ها براساس شعارشان، یعنی اعتراض به نقض حقوق بشر در کشورهای دیگر، عمل کنند. باید این موضوع را به مردم اروپا توضیح داد و از مردم خواست که حکومت های خود را مورد بازخواست قرار دهند.
فراخوان خانواده های زندانیان سیاسی و خانواده های اعدامیان سیاسی به همه سازمانها و احزاب، گروه ها و جریانات سیاسی، ایرانیان خارج کشور و مردم این است که به روز اعتراض به سرکوب سیاسی درایران، به روز حمایت و پشیبانی از زندانیان سیاسی ایران بپیوندید. روز بیست جون ۲۰۱۲ باید روز حمایت های گسترده در سراسر جهان از زندانیان سیاسی ایران باشد. شعار و خواست ما، آزادی کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی است.

lördag 2 juni 2012

اول جون (۱۲ خرداد) روز جهانی کودک !؟


روز جهاني كودك را هر ساله، هزاران فعال جنبش دفاع از حقوق جهان شمول كودكان را وا می دارد كه از وضعيت كودكان در جهان خبر تهيه كنند،  گرارش و آمار بدهند و عكس و فيلم از شرايط بد كودكان به طور عموم و به ويژه از كودكان كار و خياباني، كودك أزاري و سواستفاده جنسي از كودكان، منتشر كنند.
اما متاسفانه نه تنها ما شاهد بهبود وضعيت كودكان نيستيم بلكه هر روزه به كودكان خياباني و كار افزوده مي شود. قوانين بين المالي سوراخ ها و ضعف های جدي دارند كه كشورهاي عضو سازمان ملل با اينكه تعهد داده اند كه حقوق كودكان را پايمال نكنند، با توسل به این ضعفها، از زير بار مسوليت به راحتی فرار ميكنند.

كشورهاي مانند ايران، پاكستان و هندوسنان با هزاران ترفند كودكان را به كار ميگيرند. اقتصاد اين كشورها وابسته به کار ارزان است. کار کودک ارزانترین نیروی کار برای کارفرمایان و صاحبان کارگاه های تولیدی کوچک است. کودکان خیابانی بخشی از این نیروی کار ارزان هستند که توسط باند ها و شرکت های کوچک و بزرگ مورد سئواستفاده قرار می گیرند.

آمارهای کودکان کار درایران بسیار ضد ونقیض و با تفاوتهای فاحش منتشر می شود. دو هفته پیش مرکز آمار جمهوری اسلامی کودکان کار در ایران را دو و نیم میلیون اعلام  کرد. اما انجمن های غیر دولتی مدافع حقوق کودکان این آمار را بسیار بیشتر از این می دانند و صحبت از حدود هفت میلیون کودک کار درایران می کنند. یکی از ترفندهای مرکز آمار جمهوری اسلامی این است که کودکان کار بین ۱۵ تا ۱۸ سال را به حساب نمی آورند. و همچنین کودکانی که در مزارع و کارگاه های خانواده گی کار می کنند نیز به حساب نمی آیند. تعدا کودکان کار هر چه باشد و هر کدام از این آمارها واقعی باشد، کار کودکان غیرقانونی، غیر انسانی و باید ممنوع باشد. حتی یک کودک هم نباید مجبور باشد برای زنده ماندن، کار کند. جامعه باید بتوانند رفاه، مسکن و مدرسه برای همه کودکان خویش تهیه کند. جامعه ای که کودکان آن آزاد، شاد و سالم نیستند، جامعه ای خوشبخت و عادلانه نیست.
کودکان کار خیابانی در ایران، از دیگران شرایط بسیار بدتری دارند. و مورد اذیت و آزار بیشتری قرار می گیرند. اولین قدم برای مبارزه با کار کودکان، نجات کودکان خیابانی از خیابانها است. جامعه باید نسبت به این امر حساس باشد و مراکز سالم و مطمئنی را برای این کودکان تدارک ببیند.

کودک آزاری و سؤاستفاده جنسی از کودکان نیز همچنان در جهان و بویژه در کشورهای فقیر و دیکتاتور زده، ادامه دارد. در کشورهای پیشرفته مانند کشورهای اروپایی قوانین منع کودک آزاری و سؤاستفاده جنسی، بخشآ مانع گسترش این پدیده شوم شده است. اما هنوز هم مدیا از وقوع کودک آزاری و سؤاستفاده جنسی از کودکان به صورت سازمان یافته توسط باندهای تبهکار خبر می دهد. در کشورهای مانند ایران موضوع بسیار وحشتناک است که نه تنها قانونی صریع برای دفاع از حقوق کودکان نیست بلکه عملکرد دولتمردان در رواج خشونت در جامعه خود عامل مهمی برای گسترش خشونت بطور عموم در جامعه و بطور خاص علیه بخش های ضعیف جامعه مانند کودکان و زنان می باشد. روزنامه های دولتی جمهوری اسلامی هرروز بخش کوچکی از این خشونت ها علیه کودکان را منتشر می کنند. همین بخش کوچک گواه عمق و گسترده گی کودک آزاری در ایران است.

بر اساس آمارهای سازمان ملل، هنوز هم حدود ۳۰۰۰۰ کودک سرباز وجود دارد که در جنگهای منطقه ای و یا داخلی مورد استفاده قرار می گیرند. سازمان ملل تا به حال کار جدی برای نجات کودکان سرباز انجام نداده است. تصویب قطعنامه و تذکرات شفاهی هیچ کمکی به کودکانی که مجبورند اسلحه حمل کنند و در بدترین شرایط زیستی بسر برند، نمی کند. این کودکان گآهآ مجبور می شوند برای نجات جان خود پدر و یا مادر و یا دیگر اعضای خانوداه خود را بکشند. کشورهای بزرگ و قدرتمند جهان، تولید کننده همان سلاح های هستند که این کودکان مجبورند حمل کنند و بجنگند. سود های میلیاردی شرکت های تولید اسلحه مانع بزرگ نجات این کودکان و خاتمه جنگ های محلی و داخلی است.

یکسال دیگر گذشت و هنوز کودکان بسیاری در دنیا از گرسنگی، بی خانمانی و آوارگی رنج می برند. هنوز هزاران کودک از آب سالم آشامیدنی محروم هستند. و هنوز کودک آزاری و سؤاستفاده جنسی از کودکان، سود های هنگفت به جیب تبهکاران و جنایتکاران سازمان یافته می ریزد. اعضای جسم کودکان در بازار جهانی به فروش می رسد. جمهوری اسلامی در این میان روی همه جنایتکاران دنیا را سفید کرده است و کودکان زیر ۱۸ سال را اعدام می کنند. زندانهای جمهوری اسلامی پر از کودکانی است که جرمشن تنها کودک بودن و بی پناه بودن است.

جامعه جهانی باید شرم کند که در سال ۲۰۱۲ هنوز آمارهای وحشتناکی از کودک آزاری، کودک کار، کودک جنگ، و کودکان برده سکسی منتشر می شود. این جامعه جهانی مریض است و باید معالجه شود. قدرمتداران امروزی تنها به فکر منافع خود و پر کردن حساب های بانکی خود هستند. جنبش ۹۹٪ ها باید با تشکیل سازمانهای گسترده آحاد 

onsdag 23 maj 2012

آکسیون: استکهلم, شنبه 26 می: روز جهانی علیه فتوای قتل شاهین نجفی و در دفاع از آزادی بیان و نقد مذهب

آکسیون: استکهلم, شنبه 26 می: روز جهانی علیه فتوای قتل شاهین نجفی و در دفاع از آزادی بیان و نقد مذهب


برعلیه احکام فتوای قتل توسط آیت الله های جمهوری اسلامی که نسبت به شاهین نجفی و جوانان آزادیخواه صادر کرده اند و در حمایت از آزادی بیان به خیابانها خواهیم آمد.
زمان: شنبه 26 می 2012 ساعت 17:30
مکان: میدان مینتوریت (mynttorget) در مرکز شهر استکهلم
در این آکسیون"لارش ویکس" و نهادها،سازمانها و افراد مدافع آزادی بیان و نیز گروه های موزیک شرکت خواهند داشت و حمایت خود را از مردم ایران اعلام خواهند داشت و جمهوری اسلامی را محکوم خواهند کرد. در صورت تمایل به صحبت و یا اجرای برنامه موزیک در این آکسیون میتوانید با ایمیل زیر تماس بگیرید.
ما از همه جوانان، زنان و مردم آزادیخواه میخواهیم که همبسته در حمایت از جنبش آزادیخواهی جوانان و مردم ایران بر علیه جمهوری اسلامی همزمان با سایر شهرهای دنیا در آکسیون شهر استکهلم شرکت کنند.

کمیته برگزار کننده:
نهاد ungdomar och framtid  (جوانان و آینده) 

torsdag 17 maj 2012

در دفاع از حق آزادی بیان و علیه فتوای قتل شاهین نجفی


ترانه جدید شاهین نجفی به نام ًنقیً صفی از مخالفان آزادی بیان از آیت اله های حجره نشین قم تا روشنف‍کران ملی، مذهبی ساکن اروپا و امریکا را، متحدانه علیه این خواننده بسیج کرده است. فتوای قتل دادند، مقاله نوشتند، و ترانه را تحلیل و تفسیر کردند تا آزادی بیان انسانها را محدود کنند.
اما صف دیگری نیز از مردم، احزاب وسازمانهای مدافع آزادی بیان وجود دارد که یکپارچه برای دفاع از آزادی بیان بطور عموم و برای دفاع از جان و آزادی بیان شاهین نجفی به میدان آمده است. این اولین بار نیست که صف ارتجاع، رهبران مذهبی و سیاسی حکومت اسلامی تهران، علیه هنرمندان منتقد سنت و مذهب  می شورند، فتوا می دهند و تهدید به قتل می کنند.
 پیشتر از این عکس نیمه لخت نیم تنه گلشیفته فراهانی جنجال به پا کرد و همین صف خروشیدند و جوشیدند تا این هنرمند را خفه کنند. جنبش ارتجاعی اسلام سیاسی تا به حال ده ها نویسنده، خواننده، طراح، فیلمساز و هنرمند های دیگر را به خاطر  نقد و اعتراضشان علیه افکار پوسیده رهبران اسلامی در خاورمیانه، یا تهدید به قتل کرده اند و یا به قتل رسانده اند. فریدون فرخزاد یکی از قربانیان همین فتواهای قتل از سوی رهبران اسلامی ایران است. از مصر و مراکش تا عربستان و الجزایر، از ایران و پاکستان و افغانستان تا کشورهای اروپایی و غربی، این تهدیدها و قتل ها اتفاق افتاده و می افتد.

برای دفاع از آزادی بیان باید یکپارچه در برابر فتوای قتل شاهین نجفی ایستاد. مهم نیست که آدم کار هنری شاهین نجفی و یا گلشیفته فراهانی را قبول داشته باشد یا نه، مهم این است که این برخورد ارتجاعی  با هنرمندانی که برای ابراز نظر شیوه های نو و غیر معمولی را بکار می برند، حق آزادی بیان اینان به عنوان یک انسان، زیر پا گذاشته می شود.
بحث تنها بر سر آزدای بیان این هنرمندان و یا نویسنده گان نیست. بحث بر سر حق آزادی بیان همه مردم است. و رهبران مذهبی به خوبی می دانند که اگر موفق شوند هنرمندان را با تهدید و فتوای قتل خفه کنند، به راحتی می توانند، مردم را   سرکوب کنند. فتوای قتل شاهین نه فقط به خاطر خفه کردن شاهین بلکه به خاطر ترساندن مردم از انتقاد به مذهب است.
رهبران جمهوری اسلامی از این تاکتیک از اول به حکومت رسیدنشان تا به حال استفاده کرده اند. برپاکردن علنی چوبه های دار برای ترساندن مردم معترض برپا می شود. این فتوای قتل و فتواهای دیگر علیه منتقدین مذهب دقیقآ همین تاکتیک 
را دنبال می کند.

این امر را برای مردم باید توضیح داد و تلاش کرد مردم به اعتراض علیه این فتوای قتل کشاند. تا همین امروز در دنیای مجازی این حرکت اعتراضی بسیار گسترده است ولی این کافی نیست. باید به خیابانها آمد و اعتراض علیه این خفقان مذهبی را فریاد کرد. این موضوع به آزادی بیان همه ما مربوط می شود. اگر رهبران قدرت های اسلامی بتوانند هنرمندان، نویسندگان و شاعران را خفه کنند،  ما مردم را که دیگر به راحتی از دم تیغ می گذارنند.
در تظاهراتهای اعلام شده در خارج کشور باید شرکت کرد. به هر وسیله ای که می توان باید اعتراض خود را علیه خفقان مذهبی حاکم در ایران به گوش جهانیان رساند. مردم در ایران گرفتار یک حکومت خونخوار و وحشی هستند که هر اعتراضی را به خاک و خون می کشد. اما در خارج کشور مردم این فرصت را دارند که آزادانه دست به اعتراض بزنند. به صف معترضین علیه فتوای قتل شاهین نجفی بپیوندید. فریدون فرخزاد را بیاد بیاورید که این جانیان چگونه بیرحمانه به قتل رساندند. نباید گذاشت که این اتفاق برای شاهین نجفی بیفتد.


söndag 22 april 2012

ماشين جنايت جمهوري اسلامي٬ در سه روز جان ۹ نفر را گرفت!


ماشين جنايت جمهوري اسلامي٬ در سه روز جان ۹ نفر را گرفت!
نه نفر بدون چهره و بعضا بدون اسم اعدام شدند و جانيان فقط گفتند به اتهام اعمال منافي عفت و يا قاچاق مواد مخدر٬  جان اين جوانان را گرفته اند٬ به اين جنايات بايد اعتراض کرد!

محکومين به اعدام انتظار دارند ما بيش از اينها اعتراض کنيم و جلوي اين جنايات را بگيريم.  اين انتظار بحقي است!
جهت اطلاع همگان٬ ديوارهاي زندانهاي حکومت اسلامي ديگر ابدا ضخيم نيست. اخبار به سرعت برق از اين ديوارها رد ميشود و زندانيان و بويژه محکومين به اعدام٬ اخبار اعتراضات٬ تظاهراتها و يا سکوت نهادها و سازمانها به اين وقايع را به دقت دنبال ميکنند. اين زندانيان و بويژه فعالين سياسي محکوم به اعدام و همه محکومين به اعدام انتظار دارند که ما خطرناک بودن وضعيت آنها را درک کرده و هر آنچه در توان داريم انجام دهيم. به اين فراخوان برحق از زندانيان سياسي و از طرف اعداميها بايد پاسخ درخور داد.
کميته بين المللي عليه اعدام با انتشارمجدد اسامي و عکس تعدادي از محکومين به اعدام اعلام ميکند که جان اين انسانها در خطر است و همه سازمانها و احزاب و شخصيتهاي سياسي و همه مردم بايد متحدانه به اين جنايات حکومت اسلامي اعتراض کنند.

حکومت اسلامي ايران به چوبه دار تکيه کرده و کماکان از جوانان ومردم ايران قرباني ميگيرد. در يک هفته اخير ٬ در زندانهاي زنجان٬ سمنان و شيراز هشت نفر اعدام شدند و در مرودشت جنايتکاران يک جوان را به اتهام " انجام اعمال شنيع"! در مقابل چشم مردم و در ملا عام به دار آويختند. چهارشنبه ٣۰ فروردين در زندان سمنان ٬ يک نفر را اعدام کردند. سه شنبه ۲۹ فروردين در زندان زنجان دو جوان را اعدام کردند. و يکشنبه ۲۷ فروردين در زندان عادل آباد شيراز به يک قتل دسته جمعي دست زده و پنج نفر را اعدام کردند. چهار نفر از اعدام شدگان افغانستاني مهاجر و شهروند ايران  بودند.
جمهوري اسلامي ايران در صدد است چند نفر فعال سياسي را نيز اعدام کند. از جمله شيرکو معارفي که از روز ۱۶ فروردين در زندان سقز به اعتصاب غذا دست زده و تا کنون به خواستهاي او توجهي نکرده اند.
عبدالرضا قنبري استاد دانشگاه شاعر٬ معلم دبيرستان  و پدر دو فرزند که بدليل شرکت در اعتراضات خياباني عليه حکومت اسلامي دستگير و با پرونده سازي به اعدام محکوم شده است. 
زانيار و لقمان مرادي دو جوان از کردستان که رژيم اسلامي حکم اعدام آنها را تاييد کرده و هر لحظه خطر اجراي حکم اعدام آنها وجود دارد.


حميدي قاسمي شال ايراني کانادايي ۴۲ ساله که در سال ۲۰۰۸ براي ديدار با خانواده اش به ايران رفته و اکنون در سلول مرگ حکومت اسلامي ايران نشسته است.

حبيب الله گلپري پور سالها است که با خطر اعدام دست و پنجه نرم ميکند٬ او را نيز تهديد کرده اند که حکمش بزودي اجرا ميشود. او را به زندان سمنان منتقل کرده اند حبيب در  ۱۸ مارس ۲۰۱۲ نامه سرگشاده اي نوشت و گفت: شکنجه های فیزکی و روحی مرا تا حد مرگ بردند٬ صداي ما از سلول زندان به گوش کسي نميرسد.

 سعيد ملک پور که به اتهام  برنامه نويسي براي وبلاگ ها به اعدام محکوم شده است او شهروند کانادا است.

عبدالرحمن حیدري، طاها حیدري، جمشید حیدري، منصور حیدري و امیر معاوي که متاسفانه عکسهايي از اين چند نفر در دسترس نبود. ٬ و تعداد زيادي ديگري هستند که در زندانهاي حکومت اسلامي در انتظار اجراي حکم اعدام هستند. بايد متحدانه به پا خاست و عليه اين جنايات حکومت اسلامي بيش از پيش اعتراض کرد. زندانيان و محکومين به اعدام انتظار دارند که ما براي نجات جان آنها بيش از پيش فعاليت کنيم.

کميته بين المللي عليه اعدام
۲۱ آوريل ۲۰۱۲

 
Mina Ahadi
International Committee against Execution
International Committee against Stoning
Email: minaahadi@aol.com
Tel: 0049 (0) 1775692413
http://notonemoreexecution.org
http://stopstonningnow.com/wpress/

lördag 21 april 2012

بازار داغ نژاد پرستی و نقش جمهوری اسلامی


 اين روزها بازار نژاد پرستي، مليت و قوم پرستي داغ داغ است. از يكطرف جمهوري اسلامي با برنامه ريزي دقيق به طور سيتماتيك به این بازار خواراك می دهد  
 و از طرف ديكر بخشی از اپوزيسيون بازار را داغتر ميكند. چه كساني سودهاي اين بازار به جيبشان سرازير مي شود؟ جه كساني از تنفر بين اقوام مختلف  سؤاستفاده ميكنند؟ اين اختلافات بين اقوام ساكن ايران چقدر ضربه به جنبش سراسري ازادیخواهانه و برابری طلبانه مردم می زند؟. 
 چرا ما مردم عادي و بي سرمايه و بی ملك واملاك بدام حيله هاي مزورانه چپاولگران ثروتهاي مردم می افتیم؟

جمهوری اسلامی، حکومت تبعیض است. تبعیض بین زنان و مردان، تبعیض بین ادیان مختلف، تبعیض بین اقوام مختلف، قوانین این حکومت براساس تبعیض بنا شده است. 
در آغاز حکومت اسلامی هر رنگ و بوی و نشان ناسیونالیسم، مورد قهر رهبران حکومت قرار گرفت اما رفته رفته حکومت فهمید که می تواند با دمیدن در ساز ناسیونالیسم ، بخشی از مردم و اپوزیسیون را به خودش جلب کند. توهین به دیگر اقوام ساکن ایران فقط منحصر به اعراب نشد. به ترکها هم رسید. کردها، لرها، ترکمن ها، و بلوچها را هم دربر گرفت. مناطق محرومی مانند کردستان، لرستان و بلوچستان محرومتر شدند. محققین من درآوری جمهوری اسلامی به سبک محقیقین هیلتری هر از چند گاهی کشفی کردند و در مدیای دولتی، در بوغ و کرنا کردند که ترکها و عربها به قوم ترک یا عرب تعلق ندارند، فقط زبانشان ترکی و عربی است.  سلطنت طلبها، ملی گرایان مذهبی و غیر مذهبی و قوم گرایان ترک و عرب و کرد با جمهوری اسلامی در این بخش هماهنگ هستند و همگی به نوعی بازار اختلاف بین مردم ایران داغتر می کنند. ما مردم ایران در ایر شرایط حساس باید هشیارتر از هر زمانی باشیم و به دام نژاد پرستی، قوم پرستی و ناسیونالیسم افراطی نیافتیم. 
اینان خواب بدی برای مردم ایران دیده اند. روییای یوگسلاویزه کردن ایران را در سر می پروارنند.

توهین و تحقیر به همشهریان افغان عملکرد روزمره حکومت اسلامی است. توهین و تحقیر به این بخش از شهروندان در رابطه با سیزده بدر در اصفهان صدای ْخودیْ های حکومت اسلامی را هم درآورد. دمیدن در بوق جنگ بر سر جزایر سه گانه ابوموسی، همه و همه سیاستهای ضد انسانی است که جمهوری اسلامی با نقشه و حساب شده به پیش می برد. هنوز هیچ اتفاقی نیافتده است، بخشی از مخالفین جمهوری اسلامی در کنار حکومت قرار گرفته اند و تبلیغات این حکومت ضد مردمی را در رابطه با جزایر سه گانه ابوموسی باور کرده اند. و سایت ها و وبلاگها پر شده است از گفتار ضد عرب و جنگ طلبانه. سیاست جمهوری اسلامی در رابطه با جزایر سه گانه همان تولید بحران با خارج کشور برای سرپوش گذاشتن بر بحرانهای داخلی و برای سرکوب جنبش اعتراضی مردم در داخل کشور است. جمهوری اسلامی حکومت بحران است. و از آغاز با بحران سازی با غرب، شروع جنگ با عراق، توانست بهانه ای بیابد و انقلاب آزادیخواهانه و برابری طلبانه مردم را سرکوب کند. بحران با اسرائیل، بحران اتمی  و بحث حمله به  ایران فقط و فقط به عمر نگنین جمهوری اسلامی اضافه می کند. این سیاستها دقیقآ در راستای همان سیاستهای داخلی حکومت است. تولید بحران با خارج از کشور و دامن زدن به اختلاف مردم در داخل کشور، دو روی سکه سیاست سرکوب مردم است.
 این حکومت، حکومت تفرقه است. تفرقه بین اقوام ساکن ایران را دامن میزند تا به راحتی بتواند مردم را سرکوب کند. ماجرای سرکوب ترکمن صحرا و کردستان در سال های اولیه به قدرت رسیدن اینان، مثال بسیار روشنی است. 

در طول حکومت پهلوی، سرکوب سیستماتیک ملی علیه مردم در کردستان، بلوچستان، خوزستان، آذربایجان جز سیاست هرروزه بود. این شیوه سرکوب را جمهوری اسلامی نیز یه ارث برد. و از همان آغاز بیرحمانه به سرکوب ملی اقوام ساکن ایران پرداخت. توهین و تحقیر به قوم های ساکن ایران هم چیز جدیدی نیست و ابداع
 جمهوری اسلامی نیست. حکومت پهلوی با دستگاه عریض و طویل تبلیغاتیش هر روزه تحت پوشش های مختلف از جمله شوخی و جوک، مشغول این کار بود. 
يك جوك ساده و فقط براي شوخي عليه تركها، عربها، كردها، شمالي ها، لرها، فارسها، و ما باورمان ميشود كه فقط براي شوخي است و با همين جوكها و با  همين ساده کردن قضيه به اختلافها دامن ميزنیم. باید در مقابل برتری طلبی نژادی، شعارهای قوم پرستانه، ایستاد. منشا قضاوت و حرکت ما انسان بودن ما باید 
باشد. آیا اینکه همه انسانیم و همه در این سرزمین به دنیا آمده ایم و همه حق برابر داریم کافی نیست؟

از شعارهای برتری طلبی نژادی آریایی تا شعارهای قوم پرستانه ترک و لر و کرد، همه و همه جاده را برای جنگ داخلی و کشتار همکار و هم محلی و همسایه صاف می کنند. تجربه یوگسلاوی سابق را ببینیم، بخوانیم و درس بگیریم که چگونه همسایه های دیروز، زن و شوهرهای دیروز، به دشمنان خونی همدیگر تبدیل شدند. ما مردم ایران نه به جنگ با خارجیان نیاز داریم و نه به جنگ داخلی با برادران و خواهران خود در ایران. ما به اتحاد و همبستگی برای سرنگونی  جمهوری اسلامی و برقراری حکومت مردم بر مردم نیاز داریم. ما به هشیاری عمومی برای خنثی کردن حیله ها، دسیسه ها و توطئه های رنگارنگ جمهوری اسلامی نیاز داریم.

fredag 20 april 2012

کودک و بار


 ·  · 

    • Manocher Masori 
      سنی ندارم
      اما ک‍مرم خم شده.
      نه بر اثر پیری.
      به دنبال لقمه نانی.
      بار می ‍ کشم بر دوش،
      و خم می شوم
      در برابر صاحبان سرمایه.
      اختیار خوابم را دارند.
      اختیار بدنم را دارند.
      و من ذره ذره
      وجودم را،
      می فروشم به لقمه ای نان
      تا گرسنگی را مغلوب شوم.

دادگاه جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود



دادگاه جمهوری اسلامی ایران برگزار می شود
                                               لندن ١٨ تا٢٢ ژوئن ۲٠١٢                                   

” کشتار زندانيان سياسي ايران در دهه شصتدر جستجوي عدالت و دادخواهی”

برای نخستین بار در تاریخ ایران و جهان، مردمی ظلم دیده و تحت ستم، که شاهد یکی از فجیع ترین جنایات تاریخ معاصر بشری و کشتار یک نسل از مبارزان سیاسی در زندان بوده اند-در حالی که دادگاه ها و نهادهای حقوقی و قضائی بین المللی از رسیدگی به آن اجتناب می کنند- پرچم دادخواهی و رسیدگی به آن را به دست گرفته اند.  

چهار سال پیش، اواخر شهریور ١٣٨۶برابر با سپتامبر ۲٠٠٧، جمعی از اعضای خانواده های جان سپردگان دهه شصت و جان بدربردگان از کشتار زندانیان سیاسی در این دهه، با یاری و همراهی فعالان عرصه های سیاسی و اجتماعی، حرکتی را آغاز کردند که در بدو امر تصویر و آینده آن به روشنی امروز نبود. می دانستیم رسیدگی مردمی به هولناک ترین کشتار تاریخ معاصر ایران، کار بسیار دشوار و صعب العبوری است. با دست خالی و تنها با اتکا به انگیزه و تلاش مشترکمان، می خواهیم جمهوری اسلامی را به خاطر کشتار بیش از پانزده هزار زندانی سیاسی در دهه شصت به محاکمه مردمی بکشیم.

چهار سال تلاش بی وقفه مردمی مصمم برای رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت به بار نشست. این دادگاه مردمی، رژیم جمهوری اسلامی ایران و رهبران و دست اندرکاران کشتار زندانیان سیاسی را، که از روزهای پایانی خرداد 60 آغاز و در تابستان 67 به اوج رسید، به ارتکاب جنایت علیه بشریت محاکمه خواهد کرد. کشتار مخالفان در زندان در دهه شصت، مصداق جنایت علیه بشریت است. هیچ یک از ده ها هزار زندانی سیاسی، چه آن ها که اعدام شدند و چه آن هائی که جان سالم بدر برده و از زندان بیرون امدند، درهیچ دوره ای از دهه شصت به وکیل و تسهیلات و مشاوره حقوقی و خانواده خود دسترسی و حق دفاع از خود نداشتند. محاکمات بدون طی پروسه حقوقی با ملزومات یک دادگاه واقعی، تنها با طرح چند سئوال و در اغلب اوقات تنها با ابلاغ اتهامات به زندانی برگزار می شد و وی را طی چند دقیقه به اعدام محکوم می کردند. کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت، هم چنین به لحاظ جغرافیائی، تعداد و تنوع گرایشات سیاسی و عقیدتی گسترده و طبق قوانین جزائی بین المللی مصداق جنایت علیه بشریت محسوب می شود. طبق آمارها و شواهد موجود، جمهوری اسلامی به فاصله سال های60 تا 63، حدود 15هزار زندانی سیاسی؛ روزانه به طور متوسط چهارده نفر و هر دو ساعت یک نفر را اعدام کرده است. جمهوری اسلامی به فاصله ماه های خرداد تا اسفند 67،  چهارهزار زندانی سیاسی؛ روزانه به طور متوسط حدود 15 نفر و هر دو ساعت یک نفر را مخفیانه اعدام و در نهان در گورهای دسته جمعی دفن کرد.  

دادگاه جمهوری اسلامی در دو مرحله برگزار می شود. مرحله اول به مدت پنچ روز، از  ١٨ تا ٢٢  ژوئن ۲٠١٢ در مرکز حقوق بشر سازمان عفو بین الملل در لندن برگزار می شود. مرحله دوم، چهار ماه بعد از آن، در ماه اکتبر در لاهه برگزار خواهد شد. دادگاه مردمی ایران تریبونال، بزرگترین و بی سابقه ترین پروژه دادخواهی مردمی است که در تاریخ معاصر، با حضور بیش از صد شاهد، برگزار می شود. 

یک تیم بین المللی حقوقی، متشکل از سرشناس ترین و مجرب ترین حقوقدانان بین المللی و ایرانی؛  پرفسور جان کوپر، پروفسور ریچارد فالک، سیر جفری نایس، پروفسور اریک دیوید، پرفسور پیام آخوان، دکتر نانسی هورماشیا، دکتر هدایت متین دفتری و پروفسور کادر اسمال(زوئیه 2011 در اثر سکته قلبی در گذشت)، این دادگاه مردمی را سازماندهی کرده و با دعوت از شخصیت های حقوقی و غیرحقوقی و قضات سرشناس جهانی همراه با یک تیم دادستانی متشکل از هشت حقوقدان ایرانی و غیرایرانی به سرپرستی پرفسور پیام اخوان و سیر جفری نایس، آن را برگزار می کنند.

این دادگاه، بخشی از مبارزه توده رنچ کشیده مردم ایران علیه تاریک اندیشان کوردل و جنایتکار حاکم بر ایران است، که وظیفه آن نه تنها رسیدگی به کشتار زندانیان سیاسی و محاکمه جمهوری اسلامی به جرم جنایت علیه بشریت است، بلکه این وظیفه را نیز دارد که این تراژدی انسانی را به قضاوت افکار عمومی جهانیان بگذارد و آن را در تاریخ ایران و جهان برای آیندگان به ثبت برساند.

شرکت در دادگاه

حضور در هر دو مرحله دادگاه برای عموم آزاد و رايگان است. اما، براي حضور در آن ها ثبت نام ضروري است. علاقه مندان به شرکت در هر یک از مراحل این دادگاه مردمی، یا هر دو مرحله، مي توانند از طريق تماس با آدرس ایمیل زیر، با ذکر نام و نام خانوادگی ثبت نام نمایند.

کارزار مردمی ایران تریبونال
جمعه 10 آوریل ٢٠١٢ برابر با ١١ فروردین ١٣٩١


-- 

torsdag 19 april 2012

عشق و انسان

عشق را تقديس ميكنم
و انسان را
كه عشق را أفريد
تو را مقدس مي دانم
كه عاشقي و معشوق.
و بي هيچ عذر و بهانه اي
دوست ميداري انسان را،
و عشق ميورزي بي ادعا.
و اين چنين، من خدايم را برگزيدم.
تا سر تعظيم در برابر موهومات،
فرو نياورم.
-----------------------------------------------
من در زمان اسير مي شوم.
يك دقيقه چقدر طولانيست.
دوري از تو،
يك ثانيه هم زياديست.
 
--------------------------------------------------
 
رقص نور مهتاب بود
در چشمان تو.
و من با ملودي مژه هاي تو
رقص.را در ميانه ميدان،
اغازيدم.
قشون كور دلاان
شمشير از نيام كشيدند
كه رقص عشق، ممنوع!
و ما از. زربافت اشعه عشق
سپري ساختيم
... به بزرگي دنيا
تا پرنده باشيم
و أسير زندان ً مرزها ً ، نشويم.
--------------------------------------------
 
سابه روشن هاي ذهنم را،
غربال ميكنم
تا خرده شيشه
وارد معدن الماسهايم نشود.
اين كار هر شامگاه من است
اينان كه تن را،
به اسايش خيال بسپارم.
-----------------------------------------------
انعكاس اشعه خورشيد
بر تيغه كوه
در غروب طولاني ترين،
روز تنهايت،
كدام پيام مخفي را مًُرس ميكند.
فردا كوه بلند تر نمي شود
اما تنهايي تو به أخر ميرسد.
------------------------------------
دستهایم؟
دستهايم را با ساطور در ميدان آزادي بريدند
و زبانم را در ميدان انقلاب از حلقوم كشيدند.
پاهايم را در خيابان كارگر قطع كردند
و تنم را بر سردرگاه دانشكاه آويختند.
قطره هاي خونم اينك،
آوازه خوان ميدانها و خيابانها.
مشك بردار و قطره، قطره جمع ‍کن.
لاله های پار‍ک لاله،
خش‍ک می شوند.
لاله ها را دریاب.
------------------------

måndag 12 mars 2012

به سادگي تو

شيطنتهاي من و خنده هاي تو
ناباوري من و باور عميق تو
ماجراجويي من و آرامش تو
عاشق شدن من و اغوش باز تو

قصه عشق من و تو
... ساده بود
اينگونه ساده
عشق عشق عشق و عشق
به همين سادگي
به سادگي تو

چشم فرو ميبندم


چشم فرو ميبندم
و در تاريخ خويش كندوكاو ميكنم.
... نام تو در هر صحفه آن تكرار میشود
سايه نگاه تو بر لحظه هاي آن سنگيني ميكند
و برق چشمانت گوشه هاي تاریك آن را روشن،
تصوير تو بر همه تصويرها غلبه ميكند

تاريخ من بي تو
دفتر سپيدي بيش نيست
كه برگهابش شناورند در زمان
بي هيچ مقصد ومقصودي.

تاريخ واقعي من از لحظه اي شروع مبشود
كه من از قله تكتازي به دشت قلب تو فرود آمدم
كوهگردی به پايان مي رسد
و تكتازي و ماجراجويي به بن بست.

در طول اين سي سال پیوند عاشقانه،
شك گه گاهي سركي بر درگاهمان زده است.
و اما هر بار نهيبي ما را هوشيار كرده كه:
باور كنيد باور كنيد!
از شك بپرهيزيد و بر ترديد چشم فرو بنديد!
عشق را باور كنيد!
خوشبختي را باور كنيد!

و من با تمام وجود باور دارم ترا،
خويش را و عشق آبديده مان را،
كه رد كردهر تند پيچ و دره اي را با سربلندی
وهر گودالي را در این راه ناهموار ، با پرشي بلند.
چه شمشيرهاي كه بر چهره اين عشق كشيده نشد
و چه مخالفتها و نامراديها كه نديد.
زخمهاي دشمن و دوست نادان،
بر پيكر اين عسق التیام يافت به محبت و ناز.

اينك اين عشق بر قله غرور خویش تكيه كرده است.
و پیوند عاشقانه سي ساله أش راپاس مي دارد.
اين عشق سنگري است.
كه مي توان به آن تكيه داد و با دنياي تلخ تنهايي جنگيد.
با هر دد و دشمن خونخواری جنگید.
و معشوق این عشق خدایي است
كه مي توان به هنگام هر شكست و نامرادي به دامانش پناه برد
Visa mer— med

غم دلتنگی یاور و دیار

غم دلتنگی یاور و دیار
سنگین تر از هوای پاییزی
بر قلبم آوار می شود
و یاد تو دگربار مرا زمینگیر می کند

کدام حق، حق زنده ماندن من است
... کدام حکم، حکم رفتن تو بود
بی دلیل نیست ماندن من و رفتن تو
بی دلیل نیست آه من و نبودن تو

و من بعد از سی سال هنوز جستجوگرم
تا بیابمت در هر وهم خواب و بیداری.
وهمچنان جویای جواب باشم.
اما تو با لبخند همیشگیت هنوز هم از جواب طفره می روی

از دلتنگی بگو

از دلتنگی بگو ولی از ناامیدی نه
از تنهایی بگو ولی از مرگ نه
از مبارزه بگو ولی از خانه نشینی نه
از پیروزی بگو ولی از شکست نه.

از دلتنگیم شمشیری آبدیده می سازم
و با تنهایی های خویش آنرا صیقل خواهم داد
از شکستهایم پل پیروزی می سازم
و یاران عااشق را از آن پل عبور خواهم داد.

خیال دیدار تو

خیال دیدار تو میرقصد بر بال باد
و من روزم را ارزان می فروشم به یک آه،
دیدار تو در خواب،
بسان زورق روییهای آدمی بر آب.

... ستاره باران شبم با برق چشمانت،
خوشا شبی که از یلدا، طولانی تر باشد.
قول بده که تبسمت همیشگی باشد
و من تلاش دارم که روحم خوش خوابتر از این باشد

هر حرف ساده

هر حرف ساده
همراه يك نگاه عميق رفیقانه
تبديل مبشه به شعری زيبا و عاشقانه

و هر حرف عالمانه
اما بدون هيچ احساس رفيقانه
تبديل مبشه به باد زمانه.

اينجا أسمان همان رنگ است

اينجا أسمان همان رنگ است
ابنجا زمستان است
و رويياهاي ديدار ديار يخ زده اند
اينجا هم دلي سخت تنگ است
ولي اين دل به سوداي عشق گرم است
اينجا هر صحبگاهان بذر اميد در دل ميافشانيم
و شامگاهان تلاشمان را با للخندي ارج مينهيمVisa mer

رودخانه ذهنم

رودخانه ذهنم پر هياهوست.
در من کلامی پنهان است.
بر زبانم دیگی می جوشد.
باران حروف، غرقم می کند.
صدای گنگی در گوشم پر می شود.
دهانم را باز و بسته می کنم،
اما کلامی مفهوم، بیرون نمی آید.
قلم بر می دارم،
و بر کاغذ سفید می چرخانم.
نقوشی عجیب هویدا می شود.
... قلم بر زمین می گذارم.
چشم فرو می بندم،
و در خلوت خویش می خزم.
Visa mer

söndag 12 februari 2012

سخنى با شما مخالفين اعدام و مدافعين آزادى همه زندانيان سياسى

سخنى با شما مخالفين اعدام و مدافعين آزادى همه زندانيان سياسى

مينا احدى
February 12, 2012
اعلام يک کمپين جهاني در دفاع از زندانيان سياسي و براي نجات محکومين به اعدام
چند روز قبل طي تماسي از زندان٬ به من خبر داده شد که تعدادي از زندانيان سياسي و محکومين به اعدام از زندانهاي حکومت اسلامي٬ طي مشورت و هماهنگي با يکديگر تصميم گرفته اند٬ با من تماس گرفته و درخواست کنند که يک کمپين جهاني براي جلب توجه افکار عمومي بين المللي به وضعيت زندانيان سياسي در ايران و همچنين براي نجات جان زندانيان محکوم به اعدام انجام دهم.
در اين تماسها گفته شده که زندانيان از گرايشات مختلف سياسي ٬ خواهان جلب توجه افکار عمومي بين المللي و خواهان اعمال فشار به حکومت اسلامي هستند. من اين درخواست را بسيار مهم و جدي تلقي ميکنم و هر آنچه در توان دارم را بکار خواهم بست تا نگاهها را در ابعادي عمومي و ميليوني به سياهچالهاي حکومت اسلامي٬ به موقعيت اسفناک بهداشتي در اين زندانها٬ به وضعيت جسمي و روحي وخيم بسياري از زندانيان٬ به بي توجهي حکومت به درخواست مکرر آزادي همه زندانيان سياسي٬ به پرونده سازيها و تحقير و توهين ها در زندانها٬ به قتلهاي گاه و بيگاه فعالين سياسي در درون سلولها و در عين حال به وضعيت محکومين به اعدام و ضرورت يک حرکت جهاني بهم پيوسته و گسترده براي نجات همه اين انسانهاي دربند جلب کنم.
من به زندانياني که اين خواست را مطرح کرده اند٬ قول داده ام و با اعلام اين کمپين عملا فعاليت در اين جهت را آغاز کرده ام.  بنظر من ما همه بايد متحدانه ٬ مستقل از هر گرايش سياسي که داريم و مستقل از تعلقات سازماني و حزبي٬ هر کس بهر طريق و به هر ميزاني که ميتواند٬ کاري بکنيم که :يک: توجه ها و نورافکنها روي همه زندانها و همه زندانيان سياسي فوکوس کند. دو: در دنيا يک جنبش جهاني همبستگي با زندانيان سياسي در ايران راه بياندازيم .سه . همه باهم دست در دست هم داده و نگذاريم هيچ انساني را جمهوري اسلامي ايران اعدام کند. 
اکنون همه ميدانند که علاوه بر زندانيان سياسي٬ با  نزديک شدن مضحکه انتخاباتي مجلس جمهوري اسلامي٬ فشارها و جنايات وسعت و شدت و حدت بيشتري گرفته است و حکومت ايران به اعدام افرادي با اتهام مواد مخدر و يا تجاوز و.. ... نيز شدت بخشيده است .
ايرانيان مقيم خارج
از همه شما بيشترين انتظار ميرود٬ به خيابان آمده و در دفاع از زندانيان سياسي و فعاليت براي آزادي همه آنها و کمک به نجات جان محکومين به اعدام با ما همراه شويد .
فراخوان من به همه سازمانهاي مدافع حقوق انسان٬ به مخالفين اعدام و نهادهايي که هم اکنون در عرصه هاي مختلف مشغول مقابله با اعدام و يا دفاع از زندانيان سياسي هستند٬ اينست که ما ميتوانيم در پاسخ به خواست زندانيان سياسي دربند٬  متحدانه تر٬ هماهنگ تر و قويتر کاري بکنيم. بايد کاري کنيم  که واقعا حکومت اسلامي زير فشار  قرار گرفته و دنيا را متوجه جنايات اين حکومت کرده و همزمان عليه اين جنايات بسيج کنيم.
کمپين ما از جمله شامل پخش بيانيه هاي زندانيان سياسي٬ پيامهاي آنها و رساندن اخبار زندانها است. در اين زمينه از سازمانهايي که ارتباط نزديک با زندانيان دارند و از وابستگان اين زندانيان دعوت ميکنم که ما را ياري کنند.
اولين بيانيه کمپين ما با علني کردن پيام يک زنداني سياسي به گروه پينک فلويد بود. ما خواهيم کوشيد توجه و همياري هنرمندان٬ سياستمداران٬ فعالين حقوق انساني٬ نهادهاي بين المللي عليه اعدام و مدافعين آزادي بيان و آتيست ها و منتقدين مذهب و اسلام  و ... را به اين کمپين جلب کنيم.
تماس با دولتهاي غربي٬ سازمان ملل٬ اتحاديه اروپا هم بخشی از فعالیت های ما است. بايد آنها را تحت فشار گذاشت تا به جنايات بيشرمانه حکومت اسلامي عليه زندانيان سياسي اعتراض کنند. به نظر من بايد در شرايط حساس فعلي٬ به آنها بگوييم که "نه به جنگ و نه به تحريم اقتصادي٬ ايزوله کردن کامل حکومت اسلامي" ٬  بستن سفارتخانه هاي اين حکومت و دفاع از آزادي زندانيان سياسي و لغو اعدامها ٬ خواستهاي مهمي هستند که بايد به آنها توجه کرد و براي متحقق کردن اينها حکومت اسلامي را زير فشار گذاشت. 
زنان ومردان آزاده
اين کمپين ميخواهد از همه زندانيان سياسي دفاع کند. از فعالين کارگري دستگيرشده٬ تا دانشجويان و دانش آموزان در بند٬ تا هنرمندان تا فعالين مدافع حقوق انساني٬ فعالين مدافع حقوق زنان و تا وکلاي دربند٬ در يک کلام اين کمپين ميخواهد  از صدها زنداني سياسي شناخته شده و يا گمنام دفاع کند ٬ اين کمپين ميخواهد مانع اجراي احکام اعدام شود. ...
کمک کنيد تا اين کمپين را که وظيفه انساني همه ما است با موفقيت به پيش ببريم. موفقيت کمپين ما٬  آزادي همه زندانيان سياسي ٬ و پيوستن آنها به آغوش عزيزان و مادران و فرزندان و پدرانشان است. موفقيت اين کمپين در نجات جان جواناني است که هر لحظه را با کابوس طناب دار بسر ميبرند.
مينا احدي 
۱۰ فوريه ۲۰۱۲
مينا احدي : ۰۰۴۹۱۷۷۵۶۹۲۴۱٣پتي دبونيتا : مسئول روابط عمومي کمپين  ادرس امايل کمپين:  drappic@gmail.com
وبلاگ : drappic.blogspot.com

onsdag 8 februari 2012

نامه اى از زندان رجايى شهر کرج به پينک فلويد ٬ ترانه اى براى مردم آزاديخواه ايران بسازيد!

نامه اى از زندان رجايى شهر کرج به پينک فلويد ٬ ترانه اى براى مردم آزاديخواه ايران بسازيد!

کمپين بين المللى براى آزادى زندانيان سياسى
February 08, 2012
اطلاعيه شماره يک
نامه اى از زندان رجايى شهر کرج به پينک فلويد
ترانه اى براى مردم آزاديخواه ايران بسازيد!
به اميد روزي که ما گيلاسهاي خود را بلند کنيم و فرياد آزادي سر دهيم.
کمپين جهاني براي آزادي زندانيان سياسي

اين کمپين بنا به درخواست زندانيان سياسي از گرايشات سياسي مختلف٬ و بنا به تماس مستقیمی که با مينا احدي گرفته اند٬ براي جلب توجه افکار عمومي بين المللي به موقعيت زندانيان سياسي و براي آزادي همه آنها صرف نظر از هر عقیده و مرامی اعلام ميشود. آمار زندانيان سياسي در ايران صدها نفر است. ما تا کنون اسامي ششصد نفر از اين زندانيان را در اختيار داريم.  رهبران کارگري٬ دانشجويان معترض٬ وبلاگ نويسان٬ وکلا٬ فعالين سياسي و جواناني که در اعتراضات ميليوني سال ۱٣۸۸دستگير و زنداني شده اند. تعدادي از اين زندانيان را خطر اجراي حکم اعدام تهديد ميکند.  امروز همه اين اسراي در بند انتظار دارند که ما متحدانه براي آزادي همه آنها تلاشي متمرکز و بين المللي را در دستور بگذاريم.  زندانيان معتقدند  که بهتر است همه سازمانها و نهادهاي مخالف اعدام و خواهان آزادي زندانيان سياسي دست به دست هم داده و براي جلب توجه افکار عمومي بين المللي به وضع وخيم زندانها در ايران و براي آزادي همه زندانيان سياسي يک کار متحدانه انجام دهند.
اين کمپين با پخش يک پيام از داخل زندان ٬ پيامي خطاب به پينک فلويد رسما آغاز ميشود:

راجر عزيز!
در طول تاريخ همواره کساني قصد داشته اند٬ ديوارهايي بنا کنند درمقابل انسانهاي آزاده و با شرافت که دغدغه اي جز آزادي٬ عدالت و صلح نداشته اند. ديواري که آجرهايش را خودخواهي٬ خودکامگي استثمار و بي عدالتي تشکيل  ميداده است. من براي تو از درد و وحشت مينويسم. از زنداني به وسعت ايران  که مردمانش در غل و زنجير فاشيسم  قرار دارند. مردمي که حق زندگي حق انتخاب٬  آزاديهاي فردي و اجتماعي و حق  جستجوي شادماني از آنها سلب شده است.  من در حالي اين نامه براي تو مينويسم که ديوارهاي بلند و  سرد زندان مرا احاطه کرده است.
راجر عزيز!
جنبش آزاديخواهي و دمکراسي خواهي ملت ايران بيش از هر زمان ديگر نيازمند پشتيباني و حمايت  انسانهاي آزاده و هنرمندان مسئول و مبتکري چون شما است از شما بعنوان هنرمندي شهير و تاثير گذار درسطح جهان تقاضا دارم ترانه اي براي مردان و زنان ايران که براي رهايي بپا خاسته اند٬ بسراييد  تا هم باعث دلگرمي آنان شود و هم وجدانهاي بيدار از وضعيت دشوار و سختي که آنها در آن بسر ميبرند آگاه گردند. اين متن را با الهام  از" آلبوم د-وال"  نوشته ام آلبومي که اشعار و ترانه هايش  روزگار  نوجواني و جواني بخشي از زندگي من بود. همواره دوستم بود. همواره  دوستت داشتم و براي تو و گروه پينک فلويد احترام زيادي قائل بوده ام. .. به اميد روزي که ديوارها فرو ريزد و زنجيرهاي جهل و خودکامگي گسسته گردد.
به اميد روزي که ما گيلاسهاي خود را بلند کنيم و فرياد آزادي سر دهيم.
با بهترين آرزوها براي تو
از زندان رجايي شهر کرج

این اولين پيام براي کمپين آزادي زندانيان سياسي از زندان رجايي شهر کرج است. پيام صوتي انگليسي و فارسي اين متن در اختيار گروه پينک فلويد قرار ميگيرد.
اين يکي از پيامهايي است که زندانيان محبوس در سياهچالهاي جمهوري اسلامي از طريق  اين کمپين به دنيا مخابره کرده اند.
ما کمپینی جهانی را برای آزادی زندانیان سیاسیی و علیه اعدام اعلام میکنیم و سعي خواهيم کرد پيام زندانيان سياسي و پيام محکومين به اعدام را به گوش جهانيان برسانيم و يک دوره از اعتراض و مبارزه عليه شکنجه، عليه  اعدام و قتل عمد دولتي و عليه تحقير زندانيان سياسي به راه انداخته و فعالیت ها و پيامهاي همبستگي بين المللي را به گوش زندانيان برسانيم.
اگر امروز نگاهها به ايران جلب شده و تحريم اقتصادي و خطر جنگ بر مردم سنگيني ميکند٬ بايد به دنيا اعلام کرد که راه اعتراض  به جنايات و وحشيگريهاي حکومت اسلامي بايکوت سياسي حکومت، بستن سفارتخانه هاي این رژیم و دفاع از مبارزات برحق مردم ايران براي آزادی زندانیان سیاسی و سرنگوني اين حکومت جنايتکار  است.
همگان را و بویژه کلیه نهادهای مبارزه برای آزادی زندانیان سیاسی و علیه اعدام را، به يک مبارزه همبسته و متحدانه براي رساندن صداي اعتراض زندانيان سياسي به گوش جهانيان و دفاع از آزادي زندانيان سياسي و علیه اعدام فرامیخوانیم.

کمپين بين المللى براى آزادى زندانيان سياسى
۷ فوريه ۲۰۱۲

International Committee against Execution
International Committee against Stoning
Email: minaahadi@aol.com
Tel: 0049 (0) 1775692413
http://notonemoreexecution.org/
http://stopstonningnow.com/wpress/